سرمایه گذاری در ساخت کارخانه های تولید تجهیزات پزشکی

مصاحبه نیامش

اضطراب شغلی

نویسنده متن "جناب آقای اصغر امیری" مدرس دوره های بازاریابی و فروش و کسب و کار



چرا هر وقت پشت میز کارتان می‌نشینید دلشوره می‌گیرید؟ پایتان که به آن خیابان می‌رسد، دلشوره می‌گیرید. اضطراب خود را با کمبود تمرکز، اشتباهات مکرر در انجام کارها، برخوردهای آزار دهنده با همکاران و دردهای جسمی نشان می‌دهد. مدام دوست دارید مرخصی بگیرید و سردرد، مشکلات گوارشی یا سرماخوردگی‌های پیاپی رهایتان نمی‌کند. اگر شما هم با این نشانه‌ها درگیر هستند باید بدانیدکه اضطراب شغلی به زندگی‌تان راه پیدا کرده و سد راه موفقیت شما شده است. اگر می‌خواهید درباره این اضطراب بیشتر بدانید و با راه‌های مهار کردنش آشنا شوید، ادامه این مطلب را بخوانید.


طبیعی یعنی چه؟ همه ما در همه زندگی‌مان با اضطراب درگیریم و همیشه هم بخاطر زندگی کردن با آن، دچار آسیب نمی‌شویم. اضطراب به ما کمک می‌کند که به موقع در محل کارمان حاضر شویم، با مراقبت از خیابان رد شویم، در فضاهای ناایمن خو را به خطر نیندازیم و خلاصه با این احساس غریزی، از خودمان و دیگران محافظت کنیم. وقتی از طبیعی‌بودن صحبت می‌کنیم، منظورمان این است که در صورت رخ ندادن یک اتفاق استرس‌آور، شما احساس نگرانی نمی‌کنید؛ یعنی بخش عمده روز شما به نگرانی نمی‌گذرد و وقتی در معرض اتفاق‌های آزار دهنده نیستید، مدام احتمال رخ دادن آنها را در ذهنتان تکرار نمی‌کنید.


آدم‌های مضطرب چه شکلی هستند؟ آدم‌هایی که در اغلب ساعات روز، احساس تنش و آشفتگی می‌کنند، با اضطراب درگیر هستند و بیش از طبیعی‌ها اضطراب را به زندگی‌شان راه داده‌اند. آنها حتی در لحظه‌های خوشایند زندگی‌شان هم نگران رخ دادن اتفاقی ناگوار هستند یا اینکه حتی وقتی به خیال خودشان نگران هیچ چیز نیستند، علایم حاکی از اضطراب را از خود نشان می‌دهند. آنها نگران دیر پرداخت شدن قبض برق هستند، نگران تمام شدن حقوقشان، خراب شدن دیوارهای خانه، تصادف کردن در خیابان، کثیف شدن لباس‌ها، از دست دادن کار و ... هم برای آنها نگران کننده است. اتفاقاتی که در صورت رخ دادنشان همه را آزار می‌دهند، اما آنها حتی در زمان روبرو نشدن با این اتفاقات نگرانشان هستند. اما برخی از افراد هم در تمام ساعات روز با این علایم درگیر نیستند. علایم آزاردهنده آنها با شروع شدن تعطیلات از بین می‌رود و با پا گذاشتن به پله‌های محل کارشان بار دیگر برمی‌گردد. در این موارد نباید انکار کرد که شغل فرد (به هر دلیلی) مایه اضطراب اوست و اضطراب شغلی سلامت روان او را به خطر انداخته.


شما هم با اضطراب شغلی درگیر هستید؟ خوابتان به هم ریخته؟ مدام خسته‌اید؟ نمی‌توانید تمرکز کنید؟ مدام سرتان درد می‌کند؟ زیاد بیمار می‌شوید؟ زود از کوره در می‌روید؟ زیاد وقت تلف می‌کنید؟ مدام تاخیر ورود می‌خورید؟ با همکارانتان تعاملی ندارید؟ رابطه‌تان با همکاران یا رئیس‌تان پر از سوءتفاهم شده؟


اگر خوب نشدند چه؟ در صورتی که شما از پس مهار اضطرابتان برنیاید، زودتر از آنچه فکرش را کنید دچار افسردگی خواهید شد. گذشته از این، فراموش نکنید که مهار اضطراب همیشه کار خود شما نیست و گاهی برای خلاص شدن از این احساس آزار دهنده مداوم، چاره‌ای جز کمک گرفتن از روان‌درمانگرها یا روانپزشک‌ها نخواهید داشت.


چرا شغل به ظاهر معمولی‌تان شما را مضطرب می‌کند؟ برای درگیر شدن با اضطراب، محدوده سنی، قومی یا اقتصادی وجود ندارد. همه افراد، چه کودک باشند، چه جوان و چه سالخورده، ممکن است به اختلالات اضطرابی دچار شوند و به گفته محققان، زنان بیشتر در معرض ابتلا به آن قرار دارند.

متخصصان می‌گویند کسانی که در یک دوره تعداد زیادی از اتفاقات اضطراب آور را تجربه کرده‌اند یا اتفاقات محدود را با شدت زیاد پشت سر گذاشته‌اند، بیشتر در معرض این اختلال قرار دارند و در ضمن، سابقه ژنتیکی یا شرایط زندگی از کودکی تا امروز هم می‌تواند در افزایش این احتمال موثر باشد. اما در مورد اضطراب شغلی ماجرا کمی متفاوت است. اگر در محیط کاری مسمومی فعالیت کنید، به اندازه انجام دادن مسوولیت‌های شغلی‌تان دانش و تخصص نداشته باشید، یا اینکه کارتان با توانایی‌های شما تناسب نداشته باشد یا اینکه اهل کار تیمی نباشید و حاضر نباشید از کسی کمک بگیرید، بعید نیست که با اضطراب شغلی درگیر شوید. البته نمی‌توان انکار کرد که مسافت طولانی، ناهماهنگی دستمزد با شرایط زندگی، انتظارات نامعقول مدیران، بی‌ثباتی و تغییرات مکرر در محل کار و تنوع و تعدد بیش از اندازه مسوولیت‌ها هم می‌تواند این اضطراب را ایجاد کند.


در برخی از موارد اضطراب شغلی شما را رها نمی‌کند چون: نمی‌دانید باید کارها را از کجا شروع کنید. ابزارهای کار را نمی‌شناسید. آدم‌های حوزه کارتان را نمی‌شناسید. مسیر درست پیش بردن کار را نمی‌دانید. در تیم همکارانتان جایی ندارید. بالادستی‌ها شکست‌هایتان را مسخره می‌کنند. همکارانتان اشتباهاتتان را بزرگ جلوه می‌دهند. مدیر متولد شده‌اید و به دلیل نداشتن تجربه کافی آداب و اصول کار را نمی‌دانید. در بیان توانایی‌هایتان اغراق کرده‌اید و پروژه‌ای که پذیرفته‌اید فراتر از توانایی‌هایتان است. با تیم حرفه‌ای کار نمی‌کنید و همکارانتان با تجربه نیستند؟


چه می‌توانید بکنید؟ اگر هنوز مدت زیادی از درگیر بودنتان با اضطراب نگذشته، و شدت درگیری‌تان با آن هم به اندازه‌ای نیست که تاثیر جدی بر زندگی طبیعی یا وضعیت جسمی‌تان گذاشته باشد، می‌توانید از این راه‌ها برای کاهش اضطراب کمک بگیرید.

راه بروید. پیاده روی هر روزه، با سرعتی نسبتا بالا، می‌تواند اضطراب شما را کاهش بدهد.

چالش‌های محل کارتان را شناسایی کنید و برای برطرف کردن آنها برنامه‌ریزی کنید؛ اما مراقب باشید شتابزده تصمیم نگیرید و به بحران تازه‌ای وارد نشوید.

برای مدتی دور چای، قهوه و شکلات‌های کاکائویی که حاوی کافئین هستند را خط بکشید.

در محیط کارتان با آدم‌های خوشحال معاشرت کنید. اضطراب یک بیماری واگیردار است و اگر همنشین آدم‌های مضطرب باشید، شما هم با استرس درگیر می‌شوید.

به جای عبور کردن منفعلانه از کنار رویدادهای اضطراب‌آور، تا حد ممکن راهی منطقی را برای بستن پرونده آنها پیدا کنید.

به دانش بالادستی‌ها اکتفا نکنید و از بهترین‌ها کمک بگیرید.

بپذیرید که عضوی از یک تیم هستید.

مسیر درست یادگیری را پیدا کنید، مطالعه پراکنده را رها کنید و به روز کتاب بخوانید، سراغ دوره‌های آنلاین معتبر بروید و برنامه آموزشی دقیقی داشته باشید.

داشته‌های قدیمی را مرور کنید و تجربیات گذشته کمک بگیرید.